English Persian Dictionary - Beta version
 
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
| Help | About | Careers
 
Home | Forum / پرسش و پاسخ | + Contribute | Users
Login | Sign up  
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 202 (5913 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English Persian Menu
sedan U اتومبیل مسافرتی که ممکن است با تغییراتی برای مسابقه اماده شود
sedans U اتومبیل مسافرتی که ممکن است با تغییراتی برای مسابقه اماده شود
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
stock-cars U اتومبیل شبیه به اتومبیل مسافرتی با تغییراتی بمنظورسرعت
stock car U اتومبیل شبیه به اتومبیل مسافرتی با تغییراتی بمنظورسرعت
stock-car U اتومبیل شبیه به اتومبیل مسافرتی با تغییراتی بمنظورسرعت
stocker U اتومبیل مسافرتی بدون تغییریا تغییرات جزئی برای مسابقه
set up U اماده کردن اتومبیل برای مسابقه درمسیر معین
prepares U تغییردادن وضع اتومبیل معمولی برای مسابقه
preparing U تغییردادن وضع اتومبیل معمولی برای مسابقه
prepare U تغییردادن وضع اتومبیل معمولی برای مسابقه
clutch start U روشن و اماده بودن موتورسیکلت برای مسابقه
lap money U جایزه نقدی برای موفقیت درهر دور مسابقه اتومبیل رانی
ready reserve U ذخیره اماده ذخایر اماده احتیاط اماده برای بسیج یااستفاده
pits U منطقه خارج ازمسیر برای رسیدگی به انها که ضمن مسابقه اتومبیل رانی به کمک نیازدارند شکاف عمودی درکوه
pit U منطقه خارج ازمسیر برای رسیدگی به انها که ضمن مسابقه اتومبیل رانی به کمک نیازدارند شکاف عمودی درکوه
seniors U مسابقه گلف برای بازیگران بالاترازسن معین بازیگر سالمند مسابقه دو برای بالاترین سطح بدون شرط سنی
senior U مسابقه گلف برای بازیگران بالاترازسن معین بازیگر سالمند مسابقه دو برای بالاترین سطح بدون شرط سنی
winterize U اماده برای زمستان شدن خود را برای مقابله باسرمای زمستان اماده کردن
slingshot U مانور اتومبیل عقبتر برای عبور از اتومبیل جلو با استفاده از کاهش فشار هوا
slingshots U مانور اتومبیل عقبتر برای عبور از اتومبیل جلو با استفاده از کاهش فشار هوا
on guard U اماده توپگیری اماده برای توگیری
racing car U اتومبیل مسابقه
formula car U اتومبیل مسابقه
prototype U نوعی اتومبیل مسابقه
sprint car U اتومبیل روباز مسابقه
sprinting U مسابقه اتومبیل رانی
auto racing U مسابقه اتومبیل رانی
indy car U نوعی اتومبیل مسابقه
prototypes U نوعی اتومبیل مسابقه
kart U نوعی اتومبیل کوچک مسابقه
indianapolis 00 U نوعی اتومبیل مسابقه 005مایلی
hooligans U مسابقه جبرانی در مسیرخاکی برای اتومبیلهایی که در مسابقه اصلی شکست خورده اند
hooligan U مسابقه جبرانی در مسیرخاکی برای اتومبیلهایی که در مسابقه اصلی شکست خورده اند
staging area U فاصله بین منطقه اماده کردن اتومبیل و نقطه شروع
tug of war U مسابقه طناب کشی مسابقه برای برتری یافتن
dragster U نوعی اتومبیل مخصوص مسابقه سرعت
midget U نوعی اتومبیل مسابقه باچرخهای روباز
midgets U نوعی اتومبیل مسابقه باچرخهای روباز
grand touring car U نوعی اتومبیل مسابقه مسافتهای طولانی
pace car U اتومبیل راهنمای اتومبیلهای مسابقه در رژه
dirt track car U نوعی اتومبیل مسابقه در جادههای گلی و شنی
paddock judge U داور سرپرست اماده شدن اسبهای مسابقه
multiple U استفاده از بیش از یک بایت داده برای ذخیره سازی عدد برای افزایش دقت ممکن
tirm oval U پیست مسابقه اتومبیل رانی به شکل مثلث با گوشههای قوسی
tracks U پیست مسابقه اتومبیل رانی یا اسبدوانی مسیر بیضی شکل دو و میدانی
tracked U پیست مسابقه اتومبیل رانی یا اسبدوانی مسیر بیضی شکل دو و میدانی
track U پیست مسابقه اتومبیل رانی یا اسبدوانی مسیر بیضی شکل دو و میدانی
station time U زمان اماده شدن برای پرواز زمان بارگیری و اماده شدن هواپیما برای پرواز
perpetuting testtimony U تاسیسی که به وسیله ان شهادتی که ممکن است بعدا" به ان استناد لازم شود و در عین حال ممکن است بعدا" ممکن الحصول نباشد حفظ میشود
ground readiness U اماده باش در روی زمین اماده بودن هواپیماها درروی باند اماده باش زمینی
Would you post this for me, please? U ممکن است لطفا این را برای من پست کنید؟
fit to work U اماده برای کارکردن
prompt to go U اماده برای رفتن
on offer U اماده برای فروش
ready to die U اماده برای مرگ
to fit with U اماده کردن برای
Could we have a plate for the child? U آیا ممکن است بشقابی برای بچه مان به ما بدهید؟
rated through put U ماکزیمم توان عملیاتی ممکن برای یک دستگاه داده پردازی
wand shoot U مسابقه تیراندازی با 63 تیراز مسافت 06 متری برای زنان و 001 متری برای مردان با تیر و کمان
accident ambulance U اتومبیل اضطراری برای حوادث
batted U گل اماده برای کوزه گری
bat U گل اماده برای کوزه گری
coverings U اماده برای برگرداندن توپ
covers U اماده برای برگرداندن توپ
to keep ome's powder dry U برای هر رویدادی اماده بودن
up and running U اماده برای عملیات کامل
attentions U شمشیرباز اماده برای مبارزه
to stand in the gap U برای دفاع اماده بودن
attention U شمشیرباز اماده برای مبارزه
mission ready U هواپیمای اماده برای پرواز
bats U گل اماده برای کوزه گری
to prepare for war U برای جنگ اماده شدن
he was prone to mischief U برای دو بهمزنی و شیطنت اماده
on guard U اماده برای دفاع باشید
attack on preparation U شمشیرباز اماده برای حمله
forthcomming U اماده برای ارائه کردن
cover U اماده برای برگرداندن توپ
joyride U سرقت اتومبیل برای خوشگذرانی و تفریح
joyrides U سرقت اتومبیل برای خوشگذرانی و تفریح
cover U اماده شدن برای دریافت توپ
addresses U اماده شدن برای ضربه یاهدفگیری
addressed U اماده شدن برای ضربه یاهدفگیری
crams U خودرا برای امتحان اماده کردن
platform load U بار اماده برای بارریزی هوایی
coverings U اماده شدن برای دریافت توپ
winterization U اماده کردن برای کار در زمستان
herbescent U اماده برای پیداکردن طبیعت گیاه
covers U اماده شدن برای دریافت توپ
cramming U خودرا برای امتحان اماده کردن
crammed U خودرا برای امتحان اماده کردن
off the shelf U تدارکات اماده برای توزیع و تحویل
finished product U محصولات اماده برای توزیع ومصرف
cram U خودرا برای امتحان اماده کردن
groom U اماده کردن شیب برای اسکی مهتر
grooms U اماده کردن شیب برای اسکی مهتر
to the manner born U فطره اماده برای موقعیت واشنا باداب
pool U عده کارمند اماده برای انجام امری
tropicalization U اماده کردن برای کار درمنطقه استوایی
pooled U عده کارمند اماده برای انجام امری
repertoire U فهرست نمایشهای اماده برای نمایش دادن
pools U عده کارمند اماده برای انجام امری
hypnotizable U اماده برای خواب رفتن بوسائل مصنوعی
refire time U زمان لازم بد از پرتاب موشک برای اماده شدن سکوی پرتاب برای موشک بعد
vitrescent U اماده برای تبدیل به شیشه دارای خاصیت شیشهای
civilian preparedness for war U اماده کردن مردم برای جنگ امادگی غیرنظامیان
lime paste U اهک شکفته شده و اماده برای تهیه بتن
aircraft turn around U اماده کردن هواپیما برای پرواز یا اجرای عملیات
it is insusceptible of change U اماده برای تغییر نسبت استعداد دگرگونی ندارد
sawhorse U نیمکت زیر الوار اماده برای اره کشی
despatched U انتخاب کار بعدی و اماده کردن ان برای پردازش
dispatches U انتخاب کار بعدی و اماده کردن ان برای پردازش
dispatch U انتخاب کار بعدی و اماده کردن ان برای پردازش
dispatched U انتخاب کار بعدی و اماده کردن ان برای پردازش
despatching U انتخاب کار بعدی و اماده کردن ان برای پردازش
back up U اماده برای دویدن درصورت ضربه خوب یار
despatches U انتخاب کار بعدی و اماده کردن ان برای پردازش
back-up U اماده برای دویدن درصورت ضربه خوب یار
foreground U سیستم کامپیوتری که در حالت اجرای برنامه ممکن است : حالت پیش زمینه برای برنامههای کاربردی محاورهای . حالت پس زمینه : برای برنامههای سیستمهای ضروری
sense switch U سوئیچ حساس کنسول کامپیوتری که ممکن است یک برنامه برای پاسخ گیری به ان سیگنال بفرستد
running U مناسب برای مسابقه دو
reaction time U زمان اماده شدن یکان برای عکس العمل به دستورات
turnkey U سیستم کامپیوتر اماده برای یک منظور خاص اصلی جامع
hot site U یک مرکز کاملا" مجهزکامپیوتری که برای حالت اضطراری اماده است
pilot engine U ماشینی که راه را برای ماشین دیگر صاف و اماده میسازد
reception station U پست پذیرش و اماده کردن افراد جدید برای اعزام
laughter U مسابقه اسان برای بردن
genoa U بادبان عریض برای مسابقه
rig the ship U فرمان ناو را برای بازدیداماده کنید اماده کردن ناوبرای بازدید
predigest U بزبان ساده وقابل فهم دراوردن برای استفاده اماده کردن
crammer U کسیکه کارش اماده کردن شاگردان برای امتحان بطورسطحی است
race glass U دوربین ویژه برای تماشای مسابقه
match points U اخرین امتیاز برای بردن مسابقه
little brown jug U مسابقه یک مایلی برای اسبهای 3 سالهUrsa
free handicap U مسابقه با امتیاز تعادلی برای اسبها
match point U اخرین امتیاز برای بردن مسابقه
turnkey system U سیستم کامپیوتری که قبلا"تدارک دیده شده و برای استفاده اماده است
cylinder baffles U صفحات نازک قلزی برای هدایت هوا از میان تیغههای خنک کننده و جذب حداکثر گرمای ممکن از جدارسیلندر
Reforms are needed in various directions. U تغییراتی ؟ رجهات گوناگون لازم است
inspector U داور برای تشخیص نقض مقررات مسابقه
inspectors U داور برای تشخیص نقض مقررات مسابقه
to bar somebody from a competition U شرکت در مسابقه ای را برای کسی ممنوع کردن
nitro U مایع قابل اشتعال مورداستفاده در اتومبیل بصورت خالص یا مخلوط برای نیروی بیشتر
dynamically U تغییراتی که هنگام اجرای برنامه اعمال میشود
dynamic U تغییراتی که هنگام اجرای برنامه اعمال میشود
gun U اتش زدن تپانچه برای پایان مسابقه یا اغازمسابقات
solocross U مسابقه در محوطه پارکینگ برای کشف مهارت راننده
check point U نقطهای است برای زمانگیری قسمتی از مسابقه اتومبیلرانی
guns U اتش زدن تپانچه برای پایان مسابقه یا اغازمسابقات
photo finish U استفاده از عکس برای تعیین برنده مسابقه فشرده
blocks U یک دوره مسابقه بیلیارد برای رسیدن به امتیاز معین
blocked U یک دوره مسابقه بیلیارد برای رسیدن به امتیاز معین
time fire U مسابقه تیراندازی با محدودبودن زمان 02 ثانیه برای 5تیر
block U یک دوره مسابقه بیلیارد برای رسیدن به امتیاز معین
supercritical U حالت اماده به انفجار ماده اتمی ترکیب اماده به انفجاراتمی
shifts U روش افزایش کل ترکیب بیتهای ممکن با استفاده از تعدادی بیت برای بیان اینکه آیا کد بعدی باید جای شود یا میز
shift U روش افزایش کل ترکیب بیتهای ممکن با استفاده از تعدادی بیت برای بیان اینکه آیا کد بعدی باید جای شود یا میز
shifted U روش افزایش کل ترکیب بیتهای ممکن با استفاده از تعدادی بیت برای بیان اینکه آیا کد بعدی باید جای شود یا میز
blue flag U پرچم ابی برای علامت دادن بکسی که اتومبیل دیگری بدنبال و نزدیک اوست تا راه بدهد
cenogenesis U تغییراتی که بعلت عادت به محیط وهمزیستی درجنس یانژاد
winter book U تعیین امتیاز شرطبندی درزمستان برای مسابقه فصل بعد
power 0 U تلاش برای سرعت بیشتر ضمن مسابقه با 02 پاروزن پی درپی
standard bred U اسب امریکایی پرورش یافته برای مسابقه سرعت واستقامت
saving U قرارداد بین سوارکاران مسابقه برای تقسیم جایزه برنده
experimental free handicap U دادن وزن اضافی ازمایشی به اسبها برای مسابقه اینده
hot rod U اتومبیل شکاری وسریع السیر اتومبیل مسابقهای
algebra U استفاده از حروف در برخی عملیات محاسباتی مشخص برای جانشین کردن اعداد ناشناخته یا یک محدودهای از اعداد ممکن
handicap U مسابقه بین بهترین اسبهابادادن وزن اضافی برای ایجاد تعادل
fly casting U مسابقه پرتاب طعمه مصنوعی بدون قلاب برای سنجش دقت
handicaps U مسابقه بین بهترین اسبهابادادن وزن اضافی برای ایجاد تعادل
yaght club U باشگاه تفریحی قایق داران برای انجام مسابقه بین اعضا
traveller's cheques U چک مسافرتی
traveler's cheques U چک مسافرتی
traveler's check U چک مسافرتی
traveller's cheque U چک مسافرتی
windscreens U پنجره اتومبیل شیشه جلو اتومبیل
windscreen U پنجره اتومبیل شیشه جلو اتومبیل
automobiles U اتومبیل راندن اتومبیل سوار شدن
automobile U اتومبیل راندن اتومبیل سوار شدن
underdistance U روش تمرینی دونده درمسافتی کمتر از معمول مسابقه برای ازدیاد سرعت
starting fee U مبلغی که صاحب اسب برای کسب اجازه شرکت در مسابقه شرطبندی می پردازد
bracket U رویارویی در مسابقه حذفی حرکت برای ساختن شکلی بصورت پرانتز روی یخ
diachrony U تغییراتی که در ادوار مختلف تاریخ دریک زبان یک ملت پدید می اید
cipher U مجموعه حروف واعدادی که مامورین سیاسی برای ارتباط سری با کشورخود از انها استفاده می کنندو درک مفاهیمشان بدون دردست داشتن کلید ممکن نیست
ciphers U مجموعه حروف واعدادی که مامورین سیاسی برای ارتباط سری با کشورخود از انها استفاده می کنندو درک مفاهیمشان بدون دردست داشتن کلید ممکن نیست
cyphers U مجموعه حروف واعدادی که مامورین سیاسی برای ارتباط سری با کشورخود از انها استفاده می کنندو درک مفاهیمشان بدون دردست داشتن کلید ممکن نیست
walking ring U پیست بیضی شکل برای راه بردن و گرم کردن اسب پیش از مسابقه
master clear U کلیدی روی بعضی ازکنسولهای کامپیوتری که ثباتهای عملیاتی را پاک کردن و انها را برای حالت جدید عملیات اماده میکند
travel agencies U اژانس مسافرتی
passenger U عابر مسافرتی
travel agency U آژانس مسافرتی
passenger mile U میل مسافرتی
travel agency U اژانس مسافرتی
passengers U عابر مسافرتی
winging U بال شبیه به بال هواپیماوصل به اتومبیل برای کشش بیشتر
wing U بال شبیه به بال هواپیماوصل به اتومبیل برای کشش بیشتر
splits U زمان ثبت شده برای فواصل معین یک مسابقه زمان ثبت شده برای قهرمان دو 004متر
pouncing U در رهگیری هوایی یعنی دروضعی هستم که اماده برای درگیری هوایی می باشم
pounces U در رهگیری هوایی یعنی دروضعی هستم که اماده برای درگیری هوایی می باشم
pounced U در رهگیری هوایی یعنی دروضعی هستم که اماده برای درگیری هوایی می باشم
pounce U در رهگیری هوایی یعنی دروضعی هستم که اماده برای درگیری هوایی می باشم
Linotype U ماشین حروف ریزی که سطرسطر حروف را میریزد وسطرسطر برای چاپ اماده میکند
voyage repairs U تعمیرات مخصوص اماده شدن ناو برای دریانوردی تعمیرات قبل از حرکت دریایی
Recent search history Forum search
2New Format
4واژه ی مناسب فارسی برای Archetype??
4واژه ی مناسب فارسی برای Archetype??
4واژه ی مناسب فارسی برای Archetype??
4واژه ی مناسب فارسی برای Archetype??
1Potential
1incentive
1affixation
1gorse melatonin
1if you have any question please ask us , we are here to help
more | برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Perdic.com